رسول خدا در بقیع
امام جعفر صادق می فرماید روزی رسول الله در بقیع تشریف داشتند در این حال امیرالمؤمنین علی به خدمتشان شرفیاب شده و سلام نمود.
حضرت رسول الله فرمود: بنشین.
حضرت علی اطاعت امر نموده و سمت راست پیامبر نشست چند لحظه بعد جعفر بن ابی طالب که به بیت رسول خدا رفته بود و فهمیده بود که حضرت در بقیع تشریف دارند از راه رسیده سلام کرده و سمت چپ پیامبر خدا نشست. مدتی نگذشت که عباس عموی پیامبر نیز از راه رسید و سلام کرد و مقابل پیامبر نشست. او نیز مانند جعفر بن ابی طالب با راهنمایی اهل خانه پیامبر در جستجوی پیامبر به بقیع آمده بود. آنگاه پیامبر رو به علی نموده فرمود: میخواهی خبری و بشارتی به تو بدهم؟
حضرت امیر عرض کرد: آری یا رسول الله ! پیامبر خدا فرمود همین حالا جبرئیل نزد من بود و به من اطلاع داد که قائم ما که در آخرالزمان خروج میکند و زمین را بعد از آن که از ظلم و جور انباشته شده باشد، پر از عدل و داد میکند از نسل تو و از فرزندان حسین تان خواهد بود.
حضرت علی عرض :کرد هر چیزی که از خدا به ما میرسد به واسطه شماست.
آنگاه رسول خدا الله رو به جعفر بن ابی طالب نمود و فرمود: می خواهی به تو نیز خبری و بشارتی بدهم؟
جعفر عرض کرد: آری ! یا رسول الله !
پیامبر خدا فرمودند: همین حالا که جبرئیل نزد من به من اطلاع داد آن کسی که از قائم ما حمایت میکند از نسل تو خواهد بود، آیا او را می شناسی؟
جعفر عرض کرد: نه.
پیامبر خدا صلى الله عليه وسلم فرمود او کسی است که چهره اش طلایی و دندان هایش مرتب و شمشیرش آتش بار است، به ذلّت داخل کوه میشود و به عزت از آن خارج میگردد در حالی که جبرئیل و میکائیل او را حمایت میکنند.
آنگاه حضرت رو به عبّاس نموده فرمود: میخواهی تو را نیز از خبری آگاه سازم؟
عباس عرض کرد: آری ای رسول خدا !
حضرت فرمود جبرئیل به من :گفت وای از آنچه اولاد تو از فرزندان عباس میبینند.
عباس عرض کرد: آیا از نزدیکی با زنان خودداری کنم؟
حضرت فرمود خداوند آنچه را که مقدر کرده است خواهد شد.
کتاب داستانهایی از امام زمان
نویسنده: حسن ارشاد