زندگینامه

شناسنامه حضرت مهدی(عج):

نام:م‌ح‌م‌د، هم نام جد بزرگوارش حضرت محمد(ص)

پدر:امام حسن عسگری(ع)ف امام یازدهم

مادر: نرگس خاتون از نسل حواریون حضرت عیسی(ع)

محل تولد: سامرا

روز ولادت: شب جمعه پانزده شعبان

سال ولادت: سال دویست و پنجاه و پنج هجری قمری

القاب شریف: مهدی، خاتم، منتظر، حجت، صاحب، قائم، بقیۀ‌الله …

غیبت صغری:هفتاد سال

غیبت کبری: هنوز ادامه دارد و کسی زمان ظهور را نمی‌داند.

misc 14624159 0

یازدهمین ائمه امام حسن عسگری علیه السلام است وی در مدینه در هشتم ماه ربیع الاول به سال ۲۳۲ تولد یافت و روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول به سال ۲۶۰ در ۲۸ سالگی درگذشت و همین افتخار این امام را بس که او پدر امام مهدی منتظر است. مهدی در سامرا در شب نیمه شعبان به سال ۲۵۵ سال پیش از درگذشت پدر خود زاده شد، پدرش او را از هنگام ولادت از نظرها پنهان می‌داشت و به دلیل مشکلاتی که بود نگرانی‌هایی که از خلفای عباسی داشت فرزند خویش را از نظرها نهان می‌کرد زیرا عباسیان در طلب خاندان پیامبر برمی‌آمدند و آنان را به حبس و قتل و اعدام محکوم می‌کردند چون معتقد بودند که به وسیله آل محمد صلی الله علیه و آله سلطنت ظالمان منقرض خواهد شد یعنی به دست امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و این مطلب را از احادیثی که از پیامبر رسیده بود دانسته بودند.

مادر آن حضرت ملیکه دختر یشوعا پسر قیصر روم بود و مادر ملیکه از نسل حواریون یاران خاص حضرت عیسی علیه السلام بود و به شمعون وصی حضرت عیسی علیه السلام نسبت داشت هنگامی که به دست سپاه اسلام اسیر شد نام خود را نرجس گذاشت تا سرپرستش او را نشناسد وقتی که نور حضرت ولی عصر در رحم این بانوی با عظمت قرار گرفت نور و درخشندگی تابانی او را فرا گرفت بنابراین به نام صیقل که به معنی جلا دهنده است خوانده شده است.

حکیمه، دختر امام جواد علیه السلام عمه امام حسن عسکری گفت امام حسن عسکری علیه السلام برای من پیام داد:(( که امشب هنگام افطار نزد ما بیا، زیرا امشب شب نیمه شعبان است و خداوند متعال به زودی در این شب حجت را آشکار می‌کند که حجت خدا بر سراسر سرزمینش می‌باشد.))
عرض کردم مادر او کیست؟ فرمود:(( مادرش نرجس است.))
عرض کردم فدایت شوم اثر حمل در نرجس مشاهده نمی‌شود فرمود:(( همان است که گفتم امشب حجت خدا متولد می‌شود.))
حکیمه می‌گوید وقتی که نزد امام عسگری رفتم و سلام کردم و نشستم حضرت نرجس آمد که کفش مرا بیرون آورد به من فرمود: ای سیده‌ی من حالت چطور است؟
عرض کردم: بلکه تو سیده‌ی من و خانم اهل بیت من هستی. او سخن مرا رد کرد و گفت ای عمه جان چه حرفی است که می‌زنی؟ گفتم ای دختر خداوند امشب به تو پسری عطا می‌کند که آقای دنیا و آخرت است.
عمه می‌گوید: نرجس نشست و نشانه‌های شرم در چهره او آشکار شد وقتی که من از نماز عشا فارغ شدم افطار کردم و به خوابگاه خود رفتم و خوابیدم هنگامی که نصف شب فرا رسید برخاستم و نماز شب را خواندم بعد از نماز دیدم حضرت نرجس دیده نمی‌شود، مشغول تعقیب نماز شدم سپس خوابیدم و بعد در حال ترس از خواب بیدار شدم دیدم نرجس سلام الله علیها در خواب است بعد از لحظه‌ای او برخاست و نماز شب خواند، من بر اثر اینکه اثر وضع حمل از او ندیدم به شک افتادم که نکند او حامله نباشد، ناگاه امام حسن عسکری از اتاق خود صدا زد عمه عجله نکن چرا که فرا رسیدن وعده نزدیک است.
حکیمه می‌گوید سوره‌های سجده و یاسین را خواندم در این حال بودم ناگاه نرجس علیه السلام هراسان بیدار شد به سوی او شتافتم و گفتم خدا یارت باد آیا چیزی احساس می‌کنی؟
گفت: آری ای عمه!
گفتم خاطر جمع و دلگرم باش این همان است که گفتم حکیمه می‌گوید در این هنگام یک نوع سستی بر من و نرجس عارض شد که چیزی نفهمیدیم ناگاه دریافتیم که حضرت مهدی متولد شده است روپوش را از روی او کنار زدم دیدم او به حالت سجده روی زمین قرار گرفته او را برگرفتم دیدم پاک و پاکیزه است، در این هنگام امام حسن عسکری علیه السلام صدا زد ای عمه پسرم را نزد من بیاور، او را نزد امام حسن عسکری بردم آن حضرت نوزاد را روی دستش گرفت و پاهایش را روی سینه‌اش قرار داد، سپس زبانش را در دهان نوزاد گردانید و دستش را بر چشمانش و گوش‌ها و مفاصل نوزاد کشید سپس فرمود: پسر جان سخن بگو، نوزاد گفت: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له
گواهی می‌دهم که معبودی جز خدای یکتا و بی‌همتا نیست و محمد رسول خداست سپس بر امیر مومنان علی و سایر امامان درود فرستاد تا به پدرش رسید آنگاه سکوت کرد، از حکیمه نقل شده است که امام حسن عسکری به من فرمود: ای عمه این نوزاد را نزد مادرش ببر تا بر او سلام کند سپس نزد من بازگردان من نوزاد را نزد مادرش بردم سلام بر مادر کرد.

از سال ۲۶۰ تا ۳۲۹ ‌سال‌های غیبت صغرا به شمار می‌رود، از نظر شعاعی این غیبت، غیبتی همه جانبه نبود و دامنه آن محدود بود یعنی در طول مدت ۷۰ ساله این غیبت اگرچه از نظرها پنهان بود لیکن این غیبت پنهانی مخصوص همه کس نبود، بلکه کسانی بودند که اینان نایبان خاص امام بودند که نامه‌های مردم را به نزد امام می‌فرستادند یا پاسخ امام را به مردم می‌رساندند و یا گروهی از مردم به وسیله نایبان خاص که ذکرشان می‌آید به دیدار امام دوازدهم شرفیاب می‌شدند، بنابراین در طول این مدت امام زمان عجل الله هم غایب بود و هم غایب نبود.

پس از گذشتن دوره غیبت صغری، غیبت کبری آغاز گردید و این غیبت است که تاکنون ادامه یافته است و در این مدت طولانی است که بزرگترین مرحله آزمایش و امتحان در دار دنیا است.
در هیچ دوره‌ای از غیبت پیوند حضرت حجت با مردم گسسته نشده است در دوره غیبت صغری ۴ نایب خاص وجود داشت که آخرین آنها شیخ ابوالحسن علی بن محمد ثمیری مامور گشت تا به کسی وصیت نکند و کسی را به عنوان نایب خاص معرفی ننماید و آغاز غیبت کبری را اعلام دارد و بدین گونه دوران طولانی غیبت کبری آغاز گشت.
در دوره غیبت کبری و نیابت عامه در هر عصری عالم بزرگی که واجد همه شرایط لازم فقاهت رهبری باشد در راس جامعه قرار می‌گیرد و رهبری از آن او است و رجوع مردم به اوست و او به نیابت از امام صاحب ولایت شریعه است.

اسکرول به بالا